شب دلهره

 شب دلهره 


کلیک کنید 


همون رمز



از همه جا

Onion Head emoticonسلام سلام Onion Head emoticon


اینجانب سرماخوردم به طور بسیار فجیع Onion Head emoticon و آبریزش بینی در حد تیم ملی .. پس اگر واگیر کردین نگی نگفتی هاااا .. من اول بسم الله جار زدم که سرما خوردم Onion Head emoticon


 خب اوضاع بر وفق مراد میباشد (خداروصدهزار بار شکر)Onion Head emoticon


حال دوستمم تعریفی نداره .. فعلاً باهم رفتیم کلاس ورزش Onion Head emoticon  روز اول که ساعت ورزشمون تموم شد گفت خیلی واسم خوب بود ثنا .. برای یک ساعت هم که شده تونستم یکم همه چیز رو کمرنگ کنم توی ذهنم .. گفتم پس خوبه خداروشکر ..


امروز هم که داریم تشریف مبارک رو میبریم به سمت دانشگاهOnion Head emoticon تا پیش نویس های پایان نامه رو تحویل استاد بدیم تا بعد ببینیم چیکار باید کردOnion Head emoticon


الان هم که من دارم تایپ میکنم بعضی ها ( سرکار خانوم باران خانوم) با عشقشون به مقصد رسیدن و در حال گشت زنی هستند Onion Head emoticon  ایشاالله بهت خوش بگذره آبجی جووونم Onion Head emoticon


و اما یه نکته ای : وکیل دوستم همه حق رو به دوست من داده .. گفت همه این حرکات و اینا بهانه گیری هستش .. Onion Head emoticon  و گفته مطمئن باش نمیزارم حقت پایمال بشه Onion Head emoticon
براش دعا کنین ..

پست کمی بود .. احتمالاً بعداً نوشت دارم Onion Head emoticon

بعداً نوشتم :
از همتون عاجزانه تقاضا میکنم واسه مشکلی که برام پیش اومده دعا کنین
فعلاً به کسی نمی تونم بگم ..
خدایا این بار هم دستای منو بگیر و تنها نذار منو

در گوشی









پچ پچ و درگوشی 

کلیک کنید 

رمز همون رمز قبلیه ..

هرکسی نداره بگه تا بدم


بعداً :


اضافه کردم به پست رمزدار

لباس + ضدحال

سلام


خیلی خوشحالم .. چون امروز یه خبر خوب گرفتیم   چند وقتی بود که خواهرم دچار کمردرد شده بود .. و فقط یک نقطه از کمرش درد میکرد و ورم کرده بود .


دکترها به چند چیز مشکوک بودن .. تا اینکه امروز جواب آزمایشات رو گرفت و گفتن هیچی نیست


خداروشکر   ( به کسی نگفتم چون نمیخواستم استرس وارد کنم .. )


و اما ..


دقیقاً یک هفته بود که من با این جمله  " لباس من چی بپوشم "  روی اعصاب مامانم پیاده میرفتم   البته مامانم هم پیاده روی منو بی جواب نمیذاشت و اونم به سمت اعصاب من حمله ور میشد


تا اینکه بالاخره امروز عصر لباس مورد علاقم پیدا شد و خریده شد  

( آخر هفته عروسی داریم اونم چندتاااا ..  قبلاً گفته بودم هااا  )


و اما ضد حال


اون هفته ای که رفتیم سفر .. وسطای مسافرت بود که مامان و بابام سوپرایز کردن اینجانب رو ..


و گفتند برای اینکه درست تموم شد و فارغ التحصیل شدی کادو واست گرفتیم .. dance3.gif


دستشون انصافاً درد نکنه .. یک گوشی تمام لمسی نوکیا واسم گرفتن


اما ضد حال :  من کلاً حوصله خوندن کاتولوگ وسیله و اینا رو ندارم . دوست دارم خودم به کاربردهای وسایل پی ببرم .. 

دفترچه این گوشی رو هم خیلی کم خوندم ( 1 صفحه اولش رو )

بعد چند روز پیش توی یه کاری گیر کرده بودم .. از هر طریقی که به مخم می رسید اقدام میکردم ولی کار من اوکی نمی شد .. ( توی گوشی )


پریشب هم که رفتم شارژ خریدم و گفتم بزار امشب یه دل سیر اس ام اس بازی کنم با بر و بچ

اول به آجی بارانم اس ام اس زدم : که با تک زنگ جوابیدن که یعنی شارژ ندارم
بعد به نیلو اس ام اس زدم : که اونم با تک جوابم رو داد

بعد به صحرا جون اس ام اس زدم : که جواب داد با مرتضی بیرونم

بعد به لیلا جون اس ام اس زدم : که گفت اس ام اسام بهت نمیرسه